مراجع محترم خرید اول مهر و برای جوونای بالای 25 سال واجب اعلام کنین لطفا.
داداش کوچیکه دو روزی بود میرفت واسه اول مهر خرید کنه. منم به عشق لوازم تحریر فروشی همراهیشون میکردم و بهشون نه نمیگفتم برای بردن و آوردنشون. اما نذاشتن منم واسه اول مهرم خرید کنم
هی هر چی این میخرید منم دوست داشتم وردارم ولی مامان چپ چپ نگام میکرد که یعنی دست نزن تو که به کارت نمیاد. یواشکی هم نمیذاشتن بردارم این بزمجه هم با اینکه قبلا باهاش هماهنگ کرده بودم که از هر چی من خوشم اومد واسه خودت وردار و بعد بیار بده به من انگار نه انگار فقط به فکر این بود که پول مامان برای خودش کم نیاد
آخه چرا اینا درک نمیکنن که من عاشق این چیزام حتی اگه مصرفشون نکنم! اصلا از برق چشمام هم تو مغازه معلوم بود انگار رفته بودم جهاز بخرم مامان هم هی مدام میگفت: آبرومون و بردی چرا این قدر ذوق زده ای چرا اینقدر هر چی میبینی خوشحال میشی میخندی. داداش کوچیکه هم میگفت حالا که من آوردمت و این همه کیف کردی تو هم باید واسه جهاز خریدن من و ببری عین این دخترا عاشق ظرف و تابه و این چیزاست. گفتم حتما میخوای برای تو هم چند دست ماهی تابه بخریم؟ اره؟؟گفت: مگه چی میشه؟ گفتم: هیچی نیست تو یه مدادشمعی ناقابل برای من خریدی من هم حتما برات ماهی تابه میخرم. ملت چه توقعاتی دارن از آدم.
آخرش هم زودتراز من از مغازه رفتن بیرون منم بهشون گفتم اصلا با راننده تون خوب رفتار نمیکنین نذاشتن هر چی دوست دارم بخرم همش میگفتن این به کارت نمیاد این به دردت نمیخوره.... احساس کردم یه بچه ۴ سالهام که نه دفتر آدم بزرگا به کارش میاد نه جامدادی نه دفتر چه یادداشت نه چیزای دیگه
برام فقط چند تا خودکار خریدن و موقع برگشتن به خونه هم کلی خوراکی دیگه باورم شد اینا تو محاسبه سن من دچار تردیدن
البته از داشتن خودکارا هم کلی ذوق زدهام اما دلم اتد ۰/۷ و دفترچه دادداشت و مدادشمعی و خط کش و جامدادی و منگنه و کلی چیزای دیگه هم میخواست اما برام نخریدن. چرا اینا با من اینجوری میکنن آخه
شیطونه میگه برم ارشد بخونماااااااا
هر چند شیطونه غلط زیادی میکنه
به جاش فرشته هه میگه خودم یه روز دست خودم و بگیرم و ببرم قسمت فرهنگی شهر کتاب و حسابی به خودم محبت فرهنگی کنم :)
* در آخر اگه مراجع محترم تیتر و جدی بگیرن ما جوونای این مرز وبوم و شرمنده خودشون میکنن
سلام دوست عزیز، برای مشاهده مطالب جالب و خواندنی به سایت مهر پرس بروید.
منم آشششششخ لوازم تحریرم[قلب] بعد هی به خودم میگم بدبختی یه استعداد نقاشی یا حتا خطاطی هم ندارم که اونجوری ازش استفاده کنم. بعد تازه روز آخر دانشگاه هم اتودم گم شد[ناراحت] نمیدونی چه بدبختی بزرگیه. هم اینکه دلم اتودم رو میخواد.هم اینکه دیگه اونقدا استفاده نمیشه که برم بخرم[گریه]
وای منم چند روز پیش شهرکتاب بودم.....انقدر دوست داشتم کلی چیز بخرم.ولی مامانه منم نگذاشت :(
اول موهات بگو چه شکلی شدی؟ حاضرم شرط ببندم 2 تا سوور به بز زدی. بعد اینکه مامانت مگه تورو نمیشناسه که با خودش می بردت خرید؟ تو دیگه این چیزا رو بفهمی دیگه بزرگ شدی دیگه پنججججج ساااالته خرس گنده هنوز نمی فهمی؟
بنظرم مراجع محترم تيتر رو جدی می گيرن اما بعيده شماها (منظور کل جامعه بسيار محترمه دخترهاست) شرمنده شين [مغرور] اما بقول سايوجان (همون شخصيت دختر کوچولو توی کارتون ای کيوسان) خطاب به ای کی يو: عجله نکن. يواش يواش مرد می شي (مرد يا زن بودنش بسته به مخاطب داره) [عینک]
بالای 25 سال؟
بزنم به تخته می بینم نطقت وا شده بعد یه ماه اومدی پشت سر هم پست می زاری خوبه کیجا شه هوا ر دار وررررردررررربرررررمن
آها تو به فکر مردم بودی! ببخشید!
سلام از اسم وبلاگت خوشم اومد اومدم دیدم نه وبت هم قشنگه من وقتی میرم کتاب فروشی دست خودم نیست هر چی دارم و ندارم خرج میکنم کتاب میخرم!!!!!
سلام عزیزم خوبی؟ والله به نظر من هم اصلا باید "نخریدن لوازم التحریر برای جوانان بالای 25 سال" رو حرام کنن، شایدم باید بفرستنش جزو گناهای کبیره. یعنی چی بی توجهی به علاقه های اول مهر؟!