پدر و علاقه عجبیش به هر چیزی که اسمش باشه شیء بیجان
شنبه 11 مرداد
از صبح که بیدار شدم دیدم مادر نشسته جلوی کمد ظرفا وهی داره یه چیز رو میاره بیرون یه چیز رو میذاره تو. دیشب مهمون داشتیم برای همین فکر کردم داره ظرفا رو بر میگردونه سرجاشون. بعد متوجه شدم نه داره یه چیزایی رو از کمد میاره بیرون. صدام کرد و گفت: قلم ما خیلی وقته از این بشقابها و استکانها و نعلبکیها استفاده نمیکنیم، بیا بشوریمشون و بدیمشون بیرون هم جامون باز میشه، هم یه بنده خدایی از اینا استفاده میکنه. همشون، نو و دست نخوردهان. گفتم: باشه در حین شستن یه چند تا نعلبکی و پیشدستی برای مصرف تو خونه برداشتیم و بقیه رو شستیم و خشک کردیم و چیدیم رو میز که ببریم بدیم به یه جایی.
بعد تا ظهر من هی میاومد یه چیز از توی آشپزخونه بردارم میدیم یه تیکه از این ظرفا کم شده. اولش فکر کردم دارم توهم میزنم بعد که یه بار نشسته بودم رو میز و داشتم با مادر حرف میزدم دیدم بابا بی سرو صدا اومد و موقع رفتن یواش یه چیز و با خودش برد!!!! بلــــــــــــــه مظنون مورد نظر پیدا شد از اونجایی که بابا دلبستگی شدیدی به هر چیزی که فقط برای یه بار تو زندگیش بیاد داره برای همین نمیتونه واقعا از هیچ چیز دل بکنه خلاصه که تا ظهر تقریبا تمام اون ظرف ها از رو میز محو شد انگار که ورد جادوگری خونده باشن. میگم: آخه پدر من اینا رو میخوای چیکار کنی؟ میگه: تو عقلت نمیرسه اینا همش عتیقه میشه. میگم: مگه تو اون موقع هستی که عتیقه شدنشون و ببینی؟ میگه: نه ولی یه روزی عتیقه میشن. میگم: خب تو خونه یکی دیگه عتیقه بشن تو که در هر صورت نیستی تا ببینی، پس مکان عتیقه شدنش برای تو چه فرقی میکنه؟ میگه نه تو عقلت نمیرسه بعد هم همشون و برد برای ده نسل بعد یه جوری یه جایی جاساز کرد که ما هنوز نفهمیدیم کجا گذاشته و چند تا استکان و که نمیدونم چرا نخواست عتیقهشون کنه رو برای خالی نبودن عریضه باقی گذاشت.
به مادر میگم این دفعه یادمون باشه وقتی نیست عملیات پاکسازی و انجام بدیم دقیقا مثل چند سال پیش(پاراگراف دوم یه ماجرای تصاحب اموال در نبودن اقای پدر )، درسته بعدش یه چند روزی افسرده میشه و دل ما رو خون میکنه اما بالاخره یادش میره. واقعا نمیدونم چرا پدر اینقدر به لوازم قدیمی علاقه داره حتی اگه نبینتشون، حتی اگه هیچ وقت مصرفشون نکنه، دوست داره گوشه انبار خونش داشته باشتشون. من خودم کمی این طوری هستم اما دیگه نه برای هر چیزی و نه تا این حد
تو هر خانواده پس یکی هست که این چیزها رو نگه داره خیلی سعی کردم پیرو قانو یکسال باشم که اگر چیزی مربوط به مراسم خاصی نیست و یکساله ازش استفاده نکردی یعنی بهش نیاز نداری و از شرش خلاص شو
كامل حس شما رو درك ميكنم [نیشخند]
بله بله ! [نیشخند] براي مادر عزيز و مهربانمان همه چيز نو است و هيچ چيز دور انداختني نيست [نیشخند]
تقدیم شما از هرآنچه خوبیست[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل] بهترین مرکب برای راندن هوس ، واژه "عشق" است [گل] اینجا مردم همیشه از مردم صحبت می کنند ولی هیچ کس مردم نیست.
البته لازم به ذكر ست كه ما هم روشهاي خاص خودمان را داريم براي دور ريختن لوازم قديمي [نیشخند]
توی خونه ی ما هم دقیقا همین وضعهههه هر بار مامانم تمیز می کنه کوهی از وسایل به درد نخور گوشه ای جمع میشه تا یا دور ریخته بشه یا بخشیده بشه اما تا شب همه اونا دوباره برگشتن سر جااااشون [چشمک] البته در بعضی از مواقع من هم به بابا کمک می کنم[زبان]
بعد سال ها به وبلاگی که یه زمانی تمام آبدیت هاشو مرتب میخوندم سر زدم . خوشحالم که هنوز هستی و همانطور جالب و ساده تعریف میکنی و متاسف برای خودم از اینکه اینهمه از حتی کوچک ترین تعلق خاطرهام دور شدم. هرچیم آدم نخواد که اینجوری باشه ولی گاهی به خودش میاد میبینه انگار بیدار بوده ولی تو خواب زندگی کرده - مشکلات به شکل احمقانه ای دست و پا گیر زندگیا شده - چقدر دلم برای خودم تنگ شده در کل خوشحالم که هستی[گل]
با عرض سلام و وقت بخیر همکار گرامی؛ شما به عنوان یکی از دارندگان 500وبلاگ برتر مد نظر شرکت ما مبنی بر ایجاد فروشگاه کارت شارژ انتخاب شده اید. این شرکت یکی از بزرگترین شرکت های فروش کارت شارژ در اینترنت می باشد که با دعوت از وبلاگ نویسان کوشا و با پشتکار و در اختیار گذاشتن یک فروشگاه کارت شارژ مستقل به مدیران وبلاگ ها این امکان را فراهم می آورد که با فروش هر کارت شارژ در سود فروش آن ها سهیم باشند.قابل ذکر است که تمامی کارت شارژ های موجود در این شرکت در اختیار شما قرار می گیرد و شما با فروش هر کارت شارژ در فروشگاه خود می توانید اقدام به کسب درآمد نمایید. جهت اطلاعات بیشتر و همچنین مشاهده یک فروشگاه تست هر چه زودتر به سایت ما مراجعه فرمایید. با آرزوی موفقیت و شاد کامی از خداوند منان برای شما.